شعر و داستان های کوتاه

مهسا

اول سلام به همه بازدیدکنندگان محترم،بعدشم اینکه خوش اومدین به وبم،اینجا همه چی میتونین پیدا کنین،حتما به قسمت موضوعات برین و به بقیه مطالب هم سر بزنید،یه خواهش کوچولو هم دارم ازتون ......**نظر فراموش نشه**....... خوب دیگه هیچی،ممنون که اومدین وبم،دیگه مزاحمتون نمیشم.

موضوعات

زیست شناسی

فیزیک

جمله و شعر

جوک

چیزای باحال از همه جا

عکس و تصاویرخطای دید

نجوم

تاریخی

داستان های کوتاه وقشنگ

عاشقانه ها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعر و داستان های کوتاه و آدرس science-essay.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

باران شیشه ای

..:SHAK:..

مریم پاییزی

همه چي

دانلودترانه عکس آهنگ مهدی مطورعلیان

█▀▀▓▒▓▀افزایش امار▀▓▒▓▀▀█

آموزش به همراه تفریح

ستاره مشرقی

ردیاب ماشین

جلوپنجره اریو

اریو زوتی z300

جلو پنجره ایکس 60

مطالب اخير

8اختراعی که اتفاقی اختراع شدند

تحصیل کرده ترین کشور های دنیا...

سرطان را با DNAکنترل کنید

ایول حالگیری.......

........

چه قدر زود دیر میشود....

مداد قرمز...

قلب هدیه.....

شجاعت یعنی این...

تنها سوال من...

تاحالا دقت کردین........

بخندیم یه کم....

ضد پسر

نويسندگان

مهسا

پیوند های روزانه

مریم پاییزی

کلوپ دختران

دنیای رنگارنگ

سه خواهر.....

nadia

ووروجک روزگار

BURNING LOVE

.......***انجمن حمایت از حیوانات***......

عشق هرگز نمیمیرد

..:..:*خانم بلا*:..:...

حمل و ترخیص خرده بار از چین

حمل و ترخیص چین

جلو پنجره اسپرت

الوقلیون

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 25
بازدید هفته : 84
بازدید ماه : 84
بازدید کل : 11540
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 107
تعداد آنلاین : 1




Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت


یه خبر علمی

سلام به همه،تو این پست یه مطلب گذاشتم راجع به ماموت ها که میتوانند به زندگی برگردند،درحالی که ما به این نتیجه رسیده بودیم که نسل ماموت ها سالها پیش منقرض شده،حالا برید ادامه مطلب و خبر رو بخونید و نظر بدین


ادامه مطلب

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:,

|

ما که جرئت نداریم از این حرفا بزنیم!!

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى پستاندار
عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ
نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.
معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.

دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:,

|

آرام تر....

اینجا را می گویم...

همین جا که تو ایستاده ای ...

همیـن جایی که گام هایت را بلند برمی داری...

همین جایی که به آتش می کشی را می گویم..

اینجا قلب من است...

کمی آرام تر لطفا...

جمعه 26 آبان 1391برچسب:,

|

چرا آخه....

 

دیدن لبخند آنهایی که رنج می کشند

از دیدن اشک آنها دردناک تر است...

جمعه 26 آبان 1391برچسب:,

|

عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است

گوش کردن نیست ، درک کردن است

دیدن نیست ، احساس کردن است

جا زدن و کنار کشیدن نیست

صبر کردن و ادامه دادن است

حتی تنها . . .

جمعه 26 آبان 1391برچسب:,

|

قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم

دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم

ولی دیدم نمیشـــــــــــــــــــــه

نمیشـــه نمیشــــــــــــــه

که فکرت نباشم

نه دیروزو نه امروزو نه فردا

همیشــــــــه

نمیشـه


جمعه 26 آبان 1391برچسب:,

|

پاییز

میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی

فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم

 برای من که دلم چون غروب پاییز است

صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است 


 

جمعه 26 آبان 1391برچسب:,

|

قدر خانوادتون رو بدونید...

با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم ...
ایران پارسی تقدیم میکند :
ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم

اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم

کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به اوخوردم و تقریبا انداختمش با اخم گفتم: ”اه ! ازسرراه برو کنار"

قلب کوچکش شکست و رفت

نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم

وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی

برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی. آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.

خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی

آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه

هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی

در این لحظه احساس حقارت کردم

اشکهایم سرازیر شدند. آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم

بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟

گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم نمیبایست اونطور سرت داد بکشم گفت: اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان من هم دوستت دارم دخترم و گل ها رو هم دوست دارم مخصوصا آبیه رو

گفت: اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو ...

آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟

اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.

و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان

چه سرمایه گذاری نا عاقلانه ای! اینطور فکر نمیکنید؟!

به راستی کلمه "خانواده" یعنی چه ؟

پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,

|

آرزوی جالب یک زوج60ساله

یک زوج انگلیسی در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.

ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ،
هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
پری چوب جادووییش رو تکون داد و ...اجی مجی لا ترجی


دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد.

حالا نوبت آقا بود، چند لحظه با خودش فکر کرد و گفت:

باید یه جوری از شر زن پیرم خلاص بشم باید یه دختر خوشگل گیرم بیاد و بعد با کمال پر رویی گفت : خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابر این، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه

پری چوب جادوییش و چرخوند و.........

اجی مجی لا ترجی

و آقا 92 ساله شد!


خانمش تا چشمش به صورت پر از چروک و دستان لرزان همسر پیرش افتاد از جاش بلافاصله بلند شد و گفت تو دیگه همسر من نیستی پیرمرد !!

مرد با چشمانی گریان بدنبال همسرش با پشتی خمیده می دوید و می گفت : من عاشقتم !!! حتما پیرمرد این جمله حکیم ارد بزرگ رو نشنیده بود که : مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند ، به اشک به دنبالش خواهد دوید .

پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,

|

نتیجه چاپلوسی در دربار کریم خان زند...

کریم خان زند هر روز صبح علی الطلوع تا شامگاه برای دادخواهی ستمدیدگان، رفع ستم و احقاق حقوق مردم در ارک شاهی می نشست و به امور مردم رسیدگی می کرد. یک روز مردک حقه باز و چاپلوسی پیش آمد و همین که چشمش به کریم خان افتاد، شروع به های و های گریستن کرده و سیلاب اشک از دیدگان فرو ریخت، او طوری گریه می کرد که هق و هق هایش اجازه سخن گفتن به او نمی داد.

شاه که خود را وکیل الرعایا می نامید؛ دستور داد او را به گوشه ای برده، آرام کنند زان پس به حضور برسد. مردک حقه باز را بردند و آرام کردند و در فرصت مناسب دیگری به حضور کریم خان آوردند.

کریم خان قبل از آنکه رسیدگی به کار او را آغاز کند نوازش و دلجویی فراوانی از وی به عمل آورد و آنگاه از خواسته اش جویا شد. آن مرد گفت: “من از مادر کور و نابینا متولد شدم و سالها با وضع اسف باری زندگی کرده و نعمت بینایی و دیدن اطراف و اکناف خود محروم بودم تا اینکه روزی افتان خیزان و کورمال خود را روی زمین کشیدم و به سختی به زیارت آرامگاه پدر شما رفته و برای کسب سلامتی خود، متوسل به مرقد مطهر ابوی مرحوم شما شدم. در آن مزار متبرک آنقدر گریه کردم که از فرط خستگی ضعف،‌ بیهوش شده ، به خواب عمیقی فرو رفتم! در عالم خواب و رویا، مردی جلیل القدر و نورانی را دیدم که سراغ من آمد و گفت: ابوالوکیل پدر کریم خان هستم. آنگاه دستی به چشمان من کشید و گفت برخیز که تو را شفا دادم! از خواب که بیدار شدم،‌ خود را بینا دیدم و جهان تاریک پیش چشمانم روشن شد! این همه گریه و زاری امروز من از باب تشکر و قدر دانی و سپاسگذاری از والد ماجد شما بود!”.

مردک حقه باز که باادای این جملات و انجام این صحنه سازی مطمئن بود کریم خان را خام کرده است، منتظر دریافت صله و هدیه و مرحمتی بود که مشاهده کرد کریم خان برافروخته شده، دنبال د‍ژخیم می گردد! موقعی که دژخیم حاضر گردید کریم خان دستور داد چشمان مرد حقه باز را از حدقه بیرون بکشد! درباریان و بزرگان قوم زندیه به دست و پای کریم خان افتادند و شفاعت مرد متملق و چاپلوس را کرده و از وکلیل الرعایا خواستند از گناه او در گذرد. کریم خان که ذاتا آدم رقیق القلبی بود، خواهش درباریان و اطرافیان را پذیرفت، ولی دستور داد مرد متملق را به فلک بسته، چوب بزنند!

هنگامی که نوکران شاه مشغول سیاست کردن مرد حقه باز بودند کریم خان خطاب به او گفت: “مردک پدر سوخته! پدر من تا وقتی زنده بود در گردنه بید سرخ، خر دزدی می کرد من که مقام و مسند شاهی رسیدم عده ای متملق برای خوشایند من و از باب چاپلوسی برایش آرامگاهی ساختند و مقبره ای برپا کردند و آنجا را عنیان ابوالوکیل نامیدند. اکنون تو چاپلوس دروغگو آمده ای و پدر خر دزد مرا صاحب کرامت و معجزه معرفی می کنی؟! اگر بزرگان مجلس اجازه داده بودند دوباره چشمانت را در می آوردم تا بروی برای بار دوم از او چشمان تازه و پر فروغ بگیری!” .

مردک سرافکنده و شرمسار به سرعت از پیش او رفت و ناپدید شد.

برگرفته از کتاب هزار دستان نوشته اسکندر دلدم

پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,

|

آخرشم نفهمیدم....

 

 

لعنتی یه روز اومدی چون میخواستی

بودی چون میخواستی

رفتی چون میخواستی

آخرش نفهمیدم .....

من کجای خواستنت بودم.....

پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,

|

ساده ترین روش ها برای روانی کردن همسرتان

وقتی بعد از یك روز شلوغ براتون غذا درست كرد و با تمام خستگی كنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی كاش قبل از درست كردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ...


وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شكم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.


از صبح كتونی پا كنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.


به صورتش نگاه كنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی...


وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.


وقتی زنتون حواسش كاملا به شماست وانمود كنید زنتون رو ندیدید و یواشكی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یك مامان خوشگل بیارم!!.


وقتی با تلفن صحبت میكنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع كنید..


همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف كنید..


خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف كنید..


وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..


او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا... صدا كنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست!!

و در آخر سعی كنید یك چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید كه شبهای كه قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نكشید!!!؟

پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,

|

خاطرات یک نو عروس

 

برید ادامه مطلب و بخونیدش،خیلی خنده داره،فقط لطفا نظرهم بدین


ادامه مطلب

پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,

|

چه جالب...

 

 

 


چه جالب ...

تولحظه هاي داغوني ؛

فقط يه نفرميتونه آرومت کنه ،

اونم کسيه که داغونت کرده ... !

 

 

پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,

|

می نویسم....

 


پاک میکنم....مینویسم....پاک میکنم



املایم بد نیست!



از تکرار اسمت لذت می برم...


برایش مینویسم....دلتنگشم...



 


میدانم که نمیخواند !



ولی...



میدانم که میداند ...

پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,

|

فقط بیاین بخندین

 رفتم یه سیمکارت همراه اول خریدم
ایرانسل بهم اس داده :فکر نمیکردم بهم خیانت کنی !واست متأسفم!
بای !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
میخوام اگه قسمت باشه یه آبمیوه فروشی باز کنم
چون ۸۰ ٪ دوستام نقش هویجو دارن !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یه سوال پرسیدن که آیا حاضری به دوران بچگیت برگردی و بزرگ نشی ؟
دختره ۱۱ ساله رفته زده : آره !
با این تفاسیر دهه شصت نسل دایناسورها محسوب میشه !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
بعضیا هستن اصن نمیشه دوسشون نداشت !
مثلا خودم ^-^
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
بعضیا اینقد خوشگلن که دیگه شورشو در آوردن !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
تلویزیون بچهه رو نشون داد حافظ کل قرآن بود.
آقام گفت یاد بگیر همسن توئه!
یهو باباشم نشون دادن که اونم حافظ کل قرآن بود آقام کانالو عوض کرد!
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
ایرانسل در آینده ای نزدیک :
مشترک گرامی
اومدم سر کوچتون ، در خونتون خونه نبودی
راستشو بگو با همراه اول کجا رفته بودی !؟
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
خیلیا پایِ معرفتِ خودشون وایسادن
نه خوبیِ شما !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از اشتباهات زندگی ، آدم حساب کردن اونایی که آدم نبودن
هنوز هم نشدن ، بعدا هم نمیشن !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
خاطرات ، تمام نمیشوند ؛ تمامت میکنند !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره
ولی محبت خیانت میاره !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند!
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
توی دنیا دوستهای خوب محدودن
ولی دوستایِ خوب ، دنیایِ نامحدودن
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ” فرقی‌ با هم ندارند
نه ماندن کسی‌ حادثه ست نه رفتنِ کسی‌ فاجعه !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
میدونی چرا خدا انیشتین و دکتر حسابی و نیوتن رو قبل از من آفرید ؟
میخواست قبل از طراحی نمونه اصلیش چندتا نمونه آزمایشی بسازه
الان من در خدمت شمام !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
بعضیا همچین خودشونو میگیرن
انگار دی اکسید کربن میگیرن اکسیژن خالص پس میدن
در حالی که تو بهترین شرایط به عنوان کود بدرد چرخه هستی میخورن !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
از سایت ۴SHARED میخواستم یه فایل دانلود کنم
۵۶۰ ثانیه صبر کردم؛ بعد پیغام میده میخوای این فایل رو دانلود کنی؟
پـــ نه پـــ خیلی حال داد یه بار دیگه بشمر من بازم برم قایم شم… نیایا!!
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یه بار تو یه جمعی بودم مامانم زنگ زد گفت :
یه سوالی ازت می پرسم اونجا تابلو نکن ! فقط با اره یا نه جواب منو بده ! باشه ؟
گفتم : باشه
گفت: اوضاع اونجا چه جوریه ؟!
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
همانا به تجربه دریافته شده است :
کسی که در رقص ، بلند کردنش سخت است
نشاندنش به مراتب سخت تر است !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
ضربان و قدرتی که قلب من هنگام تفتیش گوشی و اتاق و لپ تابم توسط بابام داره
برای ۷ تا بیمار مرگ قلبی و مغزی و سرطانی کافیه !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
این پفک جدیدا رو تف می زنی به هم نمی چسبن
از قصد این جوری ساختن تفریحاتمون رو ازمون بگیرن !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
خواهرزاده‌ام وقتی میگه: این چیه؟؟؟؟
یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر سالم نیست !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
واقعاً چرا مجریای برنامه کودک همشون خاله‌ان ؟
چرا هیچوقت عمه‌ها مجری برنامه‌های کودک نمیشن !؟
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
اعصابمون خورده !!!
میخوایم پاچه یکی رو بگیریم پس سگ درونمون زندس
صبحونه یه عسـل کامل میخوریم
خــرس درونمون هم زندس…
میریم اتاق یادمون میره چی میخواستیم
اسکل درونمون هم زندس…
مگسو رو هوا میزنیم
قــــورباغه درونمون هم زندس…
چمـــــــن میبینم میکنیمش
بز درونمون هم زندس…
طرف میره هنوز عاشقش میمونیم
خــــــر درونمونم زندس…
کلاً باغ وحشی داریم به تنهــــــــــایی !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
شما در نظر بگیر داخل جیب شلوارت این چیز ها هست :
چند تراول چک – فندک – راز لبخند ژکوند – معمای مثلث برمودا
عکس عمه تون – چک برگشتی شریک پدرتون – کلید طلای یک واحد مسکونی مبله
قطعا وقتی دارید شلوارتون رو جلو پدرتون عوض میکنید
تنها چیزی که از جیب شلوارتون میفته جلو پای پدرتون فندکه !
♦♦♦♦♦♦♦جملات خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دقت کردید وقتی اس ام اس میفرستید و پیامتون ۲تا میشه
اول قسمتهـای ادبی مثل ” ؛ ، !” حذف میکنید؛
وقتی جواب نداد کلماتُ میچسبونیم, مثلا صبحبخیر بجای صبح بخیر،
شبخوش بجای شب خوش، بسلام بجای سلام برسون…
وای از اس ام اسی که باتمام فشرده سازی فقط و فقط ۲ حرف اضافی داشته باشه
و راه نداشته باشه یک اس ام اس کنی؛
اون موقع از لج همراه اول یا ایرانسل کلی چرت و پرت اضافه بــه پیام میکنی
که پیام اضافی هدر نره…!!
دریغ از وقتی که صرف فشرده سازی کردیم بخاطر ده تومن
یعنی اگـــه این وقتُ برا درس میزاشتیم, PHD گرفته بودیم

چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:,

|

 

 

 سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی / شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی / آه باران من سراپای وجودم آتش است / پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی.

تو رفیق نیمه راهی به خدا غرق گناهی

دیگه چاره ای ندارم می دونم در اشتباهی

تو دلم جائی نداری تو محبتی نداشتی

منو از ریشه سوزوندی دلمو تنها گذاشتی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ببین مرگ مرا در من که مرگ من تماشایی است مرا در اوج می خواستی تماشا کن ...... تماشا کن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی

 

 

همین امروز قسم خوردم به هر چه دلدادگی است

خواهم بود

خواهم ماند

خواهم خندید

خواهم بخشید

فقط ….

“تــــــــــــــــــــــو بـــــــــــــــاش”

 از تو که می گویم،

  باور می کنم دروغ هایم را

  از تو که می گویم،

  به کفرم ایمان می آورم

  از تو که میگویم،

  خیانت میکنم به خودم،

  اما…

   از تو می گویم!!!

راندی زبرت مرا و خوارم کردی
از درگه خویش برکنارم کردی
چون برگ گلی که درکف باد افتد
بازیچه دست روزگارم کردی

 

 

 

 

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

محبت

 میدونی محبت یعنی چی ؟  م = من   ح= حالا  ب= به یاد   ت = توام

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

واقعاکه؟؟!!!

 گفتم: تو فرهاد منی؟
                                                       گفتا : تو شیرینی مگر؟؟!!

گفتم: دل را ندادی بر من؟
                                                       گفتا : تو جان دادی مگر؟؟!!

گفتمش ز كویت میروم.
                                                       گفتا : تو آزادی مگر؟؟!!

گفتم : خرابت می‌شوم.
                                                       گفتا : تو آبادی مگر؟؟!!

گفتم : فراموشم مكن.
                                                       گفتا : تو در یاد
ی مگر؟؟

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

داستانی غم انگیز

دخترو پسري با هم دوست بودند ...

دختر به پسر ميگه : براي هميشه پيشم ميموني ؟

پسر ميگه : اره ...

دختر ميگه حتي اگه چشام كور باشه ؟

پسر بازم ميگه : اره ...

بعد پسر به دختر ميگه : حالا اگر يه روز چشات خوب شد تو پيشم ميموني ؟

دختر ميگه : مطمئن باش پيشت ميمونم ... شك نكن ...

چند وقت ميگذره ...

 به دختر خبر ميدن دو تا چشم برا پيوند اماده شده ...

پيوند انجام ميشه و دختر ميتونه ببينه ...

روز ملاقات با پسر فرا ميرسه ...

دختر ميبينه كه پسر كوره ...

بعد پسر به دختر ميگه :حالا پيشم ميموني ؟

دختر ميگه معلومه ... نه ...

پسر ميگه : متاسفم ...

تو با اين چشما كه هديه اي از من بود ...

فقط نگاه ميكني ... همين ...

خوب ...

اینم از این دنیای بی رحم...یا آدمای بی رحم

نظر بدین خواهشا

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

راه های کسب آرامش

1-  جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید.

 

2- افراد آرام دائم  به خود می گویند که برای تغییر گذشته

کاری نمی توان انجام داد پس باید از ادامه زندگی لذت برد.

 

3- حداقل روزی 15 دقیقه را در سکوت کامل بگذرانید و

به آنچه که می خواهید در زندگی به دست آورید فکر کنید.

 

4- هنگامی که احساس می کنید ذهنتان پر از افکار گوناگون

است و هیچ جای خالی در آن وجود ندارد با قدم زدن

سعی کنید ذهن خودتان را خالی کنید.

 

5- به کودکان نگاه کنید و ببینید چگونه از زندگی لذت می برند.

زندگی با آرامش را از کودکان یاد بگیرید.

 

6- سعی کنید به داشته های خود قناعت کنید چون در

 این صورت احساس رضایت بیشتری از زندگی خواهید کرد.

 

7- اکسیژن باعث می شود مغز شما بهتر فعالیت کند. پس در

محل زندگی و کار خود گیاه نگه دارید.

 

8- این همه عجله برای چیست؟ به یاد داشته باشید سرعت

حرکت شما با احساس شما رابطه مستقیمی دارد ،

پس سعی کنید عجول و شتابزده نباشید.

 

9- شوخی روش خوبی برای رسیدن به آرامش است . پس شوخ طبع باشید.

 

10- لحظات زیبای زندگیتان را بایگانی کنید. سعی کنید از این

لحظات فیلم و عکس تهیه کنید و در لحظات ناراحتی به آن نگاه کنید تا به یاد

بیاورید زندگی همیشه برای شما تلخ و دشوار نبوده است.

 

11- آرام سخن گفتن باعث می شود ضربان قلب و تنفس شما

کم شود و این پایین آمدن ضربان قلب ، آرامش بیشتری به شما می دهد.

 

12- شاد کردن دیگران باعث می شود احساس و انرژی مثبتی به شما منتقل شود.

 

13- هر چند وقت یک بار ساعتتان را باز کنید و اجاره بدهید

از شرّ فشار زمان نجات پیدا کنید.

 

14- مسافرت به شما کمک خواهد کرد تا برای مدتی

فکر شما آزاد باشد و اثرات مسافرت پس از برگشت به خوبی

در زندگی روزمره شما نمایان خواهد شد.

 

15- دیگران را ببخشید. زیرا بخشش و شاد کردن دیگران یکی از

مسائل زندگی بخش است.

 

16- سعی کنید در هنگام عصبانیت خود را به گونه ای تخلیه کنید .

مثلا به بالای پشت بام بروید و فریاد بکشید.

 

17- لباسهای راحت و گشاد باعث آرامش می شوند.

 

18- سعی کنید به موقع غذا بخورید و از غذا خوردن لذت ببرید.

زیرا غذا خوردن باعث آرامش سیستم عصبی می شود.

 

 
 
http://iranroshan.com/uploads/1345394770.gif

 

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

یه سری اس ام اس واسه ضدحال به پسرا

می گن مردهای مجرد کمتر از مردهای متاهل عمر میکنند ، اما مردهای متاهل بسیار بیشتر از مردهای مجرد آرزوی مرگ می کنند.

********************

مرد : قسم می خوری که منو به خاطر پولهام دوست نداری؟ زن : هزار تومن بده تا قسم بخورم!

********************

زن : اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی بینی!
مرد : برای چی؟
زن : واسه اینکه چشماتو در می آرم!

 

بقیش تو ادامه مطلبه


ادامه مطلب

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

اس ام اس های جدید و خنده دار

اس ام اس خنده دار

جدیدترین شعر حیف نون :

هی وی وی وی وی وی وی وی وی وی

ترجمه :

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم !

.

.

.

اس ام اس سرکاری

زن به شوهر: اگه من ازت جدا شم چی میشه؟

مرد: دیوونه میشم.

زن: نمیری دوباره زن بگیری؟

مرد: والا به دیوونه اعتباری نیست !

.

.

.

جوک جدید

تجربه نشون داده

وقتی با دوستت دعوات میشه

تازه میفهمی چقدر از اسرار زندگیت با خبر بوده !

.

.
 بقیش تو ادامه مطلبه

نظرهم بدین دیگه،خواهش!!


ادامه مطلب

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

سریع ترین روش ها باری بهم زدن مراسم خواستگاریتون

 

دوباره سلام،این دفعه با یه متن خنده دار اومدم،راجع به این که چه طوری خواستگاریتون رو بهم بزنید و طرفو فراری بدید،برید ادامه مطلبو بخونیدش و فقط بخندید،نظر هم بدید حتما


ادامه مطلب

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

زندگی رقص واژگان است

یکی به جرم تفاوت تنهاست....

یکی به جرم تنهایی متفاوت....

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

عشق چیست

 

 

 

 از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.

  از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.

 از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.

 از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است

 از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .

 از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزد

 از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.

 از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.

 از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.

 از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

 از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.

 از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد

 از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد میشود.

 از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر میگذارد

 از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟ گفت فقط یک نگاه



 

سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:,

|

دامادبیل گیتس

پدر:دوست دارم بادختری که من انتخاب میکنم ازدواج کنی

پسر:نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم

پدر:اما دختر مورد نظر من دختر بیل گیتس است

پسر:اگر اینطور است قبول است


پدربه دیدار بیل گیتس میرود

پدر:برای دخترت شوهری در نظر دارم

بیل گیتس:امادختر من هنوزخیلی زوداست که ازدواج کند

پدر:امااین مرد مدیر عامل قائم مقام بانک جهانی است

بیل گیتس:خوب که اینطور،پس قبول است

مردبه دیدار قائم مقام بانک جهانی رفت

پدر:مردجوانی به برای قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم

مدیرعامل:اما من به اندازه کافی معاون دارم

پدر:اما این جوان داماد بیل گیتس است

مدیرعامل:گه این طور،باشه،قبول است

وبه این ترتیب معامله انجام میشود

نتیجه،حتی اگر چیزی نداشته باشیدبازهم میتوانید چیزهای بزرگی به دست آورید،اما باید روش مثبتی برگزینید


یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,

|

خواستم همیشه توانستن نیست...

گاهی فقط درد بزرگی است که تا ابد در دلت می ماند....

یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,

|

هیزم شکن

 

هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.

وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
هیزم شکن جواب داد: "نه"
فرشته دوباره...

به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.

البته اینم بگم که این مطلب ذره ای از ارزش خانم ها رو کم نمی کنه،فقط واسه خنده گذاشتمش،نظر هم بدین لطفا

یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,

|

چشم انتظار کوچه ها....

 

شبی غمگین شبی بارانی و سرد
مـرا در غربـت فـردا رهـا کـرد
دلــم در حســرت دیـدار او مـاند
مـرا چشــم انتـظار کــوچه ها کــرد
بـه مــن گفـت تنهـــــایی غـریب اسـت
ببیـن ایـن غربـتش با مـن چـه هـا کـرد
تمــام هستــی ام بــودو نـدانسـت
که در قلبـم چه آشــوبی به پـا کرد
او هرگـز شـکستن را نفهمیــد
اگر چه تا ته دنیـا صدا کرد...
 
 

نظر یادتون نره لطفا

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,

|

در نگاهت....

 

 

 

در نگــاهت چیزیست که نمی دانم چیست !
مثل آرامش بعد از یک غم..
مثل پیدا شدن یک لبخند..
مثل بوی نم بعد از باران..
در نگــاهت چیزیست که نمی دانم چیست !
مــن به آن محتاجم ...

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,

|

بهترین آرایش

 

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,

|

جالبه که بدونید!!

 

3.اگر یک مورچه به اندازه ابعاد یک انسان بود، می توانست دو برابر سریع تر از یک لامبورگینی حرکت کند!
 
4.روانشناسان ادعا می کنند: وقتی هنگام خوابیدن بالشی را بغل می کنید، آرزو می کنید که کاش آن بالش کسی بود که دوستش دارید و دلتان برایش تنگ شده!
 
5.ثابت شده کلمه "lol"، به معنای خندیدن با صدای بلند، در 90 درصد موارد زمانی که تایپ می شود خبری از خندیدن با صدای بلند نیست!
 
6. بالاترین دو رکورد ثبت شده تست هوشی IQ ( در آزمونهای استاندارد ) هر دو متعلق به خانمها می باشد!
 
7."اضطراب ریاضی" یک اختلال روانی است که افراد مبتلا به آن هنگام حل مسائل ریاضی دچار اضطراب می شوند!
 
8.هر هفت سال شما حدود نیمی از دوستانتان را از دست می دهید و آنها را با دوستان جدیدتان جایگزین می کنید!
 
9.٩١٪ از خانم ها ترجیح می دهند اولین قرار عاشقانه خود را لغو کنند تا اینکه بدون آرایش سر قرار حاضر شوند!
 
10.گوش دادن به موسیقی با صدای بلند در حس بینایی تداخل ایجاد میکند، به همین خاطر است که وقتی می خواهید به دور دست نگاه کنید هدفونتان را از گوش خود جدا می کنید!
حالا کدوم از همه جالبتــــر بود؟!!
 

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,

|

یه جمله از دکتر شریعتی

چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:,

|

شعرهای عاشقانه

پناهم می دهی امشب؟
.
سلام ای چشم بارانی ! پناهم می دهی امشب ؟
سوالم را که می دانی ! پناهم می دهی امشب ؟
.
منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند
و امشب رو به ویرانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان
در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
دل و دین در کف یغما و من تنها و من تنها…
در این هنگام رو حانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
به ظلمت رهسپار نور و از میراث هستی دور
در آن اسرار پنهانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
رها از همت بودن ، رها از بال و پر سودن
رها از حد انسانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
نگاهت آشنا با دل ، کلامت گرمی محفل
تو از چشمم چه می خوانی ؟ پناهم می دهی امشب ؟
.
سایر شعرهای زیبا در ادامــه مطلب

نظرهم بدین لطفا


ادامه مطلب

سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,

|

شعری زیبا

.
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیافزاید عشق
.
قایقی در طلب موج به دریا پیوست
باید از مرگ نترسید ، اگر باید عشق
.
عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد ، شاید عشق
.
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق
.
پیله رنج من ، ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت ، به پروانه نمی آید عشق !
 

سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,

|

عصبانیت

 

مرد درحال تميز كردن اتومبيل تازه خود بود كه متوجه شد پسر ۴ ساله‌اش تكه سنگی برداشته و بر روی ماشين خط می‌اندازد.

مرد با عصبانيت دست كودک را گرفت و چندين مرتبه ضربات محكمی بر دستان كودک زد،
بدون اينكه متوجه آچاری كه در دستش بود شود.

در بيمارستان كودک به دليل شكستگی‌های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد.

وقتی كودک پدرِ خود را ديد، با چشمانی آكنده از درد از او پرسيد: “پدر انگشتان من كی دوباره رشد می‌كنند؟”

مرد بسيار عاجز و ناتوان شده بود و نمی‌توانست سخنی بگويد، به سمت ماشين خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشين…

و با اين عمل كل ماشين را از بين برد و ناگهان چشمش به خراشيدگی كه كودک ايجاد كرده بود افتاد كه نوشته بود:

“دوستت دارم پدر!”

روز بعد مرد خودكشی كرد.

عصبانيت و عشق محدوديتی ندارند.
يادمان باشد چيزها برای استفاده كردن هستند و انسان‌ها برای دوست داشته شدن.
مشكل دنيای امروزی اين است كه انسان‌ها مورد استفاده قرار می‌گيرند و اين درحالی است كه چيزها دوست داشته می‌شوند

 

سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,

|

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست

 

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم می‌خندم
آنقدر
می‌خندم كه غم از روی رود…
زندگی باید كرد
گاه با یك گل سرخ
گاه با یك دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی‌پایان…

 

سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,

|

طنز،ساده ترین جواب

شرلوک هلمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا‌نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.

نیمه‌های شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت:
“نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می‌بینی؟”

واتسون گفت: “میلیون‌ها ستاره می‌بینم.”

هلمز گفت: “چه نتیجه‌ می‌گیری؟”

واتسون گفت:
“از لحاظ روحانی نتیجه می‌گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم.
از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می‌گیریم که زهره در برج مشتری است، پس باید اوایل تابستان باشد.
از لحاظ فیزیکی، نتیجه می‌گیریم که مریخ در موازات قطب است، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد.”

شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت:
“واتسون تو احمقی بیش نیستی. نتیجه اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده‌اند…!!!”

سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,

|

طنز،داستان پیرمرد و نوه اش

رفته بودم فروشگاه… یکی از این فروشگاه بزرگا، اسم نمی‌برم تبلیغ نشه براش!

یه پیرمرد با نوه‌اش اومده بود خرید، پسره هی ور ور و غرغر می‌کرد.
پیرمرد می‌گفت: “آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!”

جلوی قفسه خوراکی‌ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد…
پیرمرده گفت: “آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.”

دَم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چنتا از جنسا افتاد رو زمین،
پیرمرده باز گفت: “فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم می‌ریم بیرون!”

من کف‌بُر شده بودم!

بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!

پیرمرده با این قیافه :| منو نگاه کرد و گفت:
“عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون فلان فلان شده اسمش سیامکه!!”

سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,

|